گزارش وب‌سايت «The Conversation»؛

چالش‌های اعراب پس از حمله به قطر

حمله رژیم صهیونیستی به قلب قطر، واقعیت تلخی را برای کشورهای حوزه خلیج‌فارس که به‌دنبال ثبات و توسعه هستند برجسته می‌کند‌، اینکه آن‌ها همچنان گروگان رویدادهای پیرامون خود هستند.
تاریخ انتشار: يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۴ - 14 September 2025

چالش‌های اعراب حاشیه خلیج‌فارس پس از حمله به قطر

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ کشورهای نفت‌خیز قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی از مزایای متعددی همچون ثروت، ثبات داخلی و نفوذ جهانی رو به رشد برخوردارند. ماه‌های اخیر به نظر می‌آمد پادشاهی‌های خلیج فارس به هدف دیرینه خود یعنی کسب حمایت قابل اطمینان، قوی‌تر و کم‌انتقادتر از همیشه از سوی آمریکا نزدیک‌تر می‌شوند‌. 

در سوریه، کشورهای عربی خلیج فارس که پیش‌تر با دولت بشار اسد مخالف بودند، نقش محوری در حمایت از احمد الشرع، رئیس جمهور جدید سوریه ایفا کردند

پادشاهان انتصابی خلیج فارس، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا را متحدی در واشنگتن می‌دانند؛ متحدی که تا حد زیادی نگرانی‌های قبلی آمریکا را درباره دموکراسی و حقوق بشر کنار گذاشته است. نخستین سفر بین‌المللی برنامه‌ریزی‌شده رئیس جمهور آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری‌اش به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی نشان‌دهنده تأکید بر نفوذ این کشورها در صحنه بین‌المللی است.

علاوه بر این، سرنگونی دولت اسد در سوریه و جنگ اسرائیل علیه ایران و متحدانش در لبنان و یمن، نفوذ ایران را به طور قابل توجهی تضعیف کرده است. با وجود این، کشورهای عربی خلیج فارس هنوز مجبور به مشارکت در رقابت سیاسی منطقه‌ای تنگاتنگ هستند. 

همان‌طور که هدف قرار دادن رهبران ارشد حماس در قطر به‌وسیله اسرائیل نشان می‌دهد، رویدادهایی که به‌وسیله سایر بازیگران در خاورمیانه انجام می‌شود، اغلب برنامه‌های رهبران خلیج فارس را از مسیر خود خارج می‌کند.

نحوه برخورد این کشورها با چهار نوسان خاص، تأثیر قابل توجهی بر امیدشان به ثبات و توسعه خواهد داشت:

۱- مدیریت سوریه پس از جنگ داخلی

در سوریه، کشورهای عربی خلیج فارس که پیش‌تر با دولت بشار اسد مخالف بودند، نقش محوری در حمایت از احمد الشرع، رئیس جمهور جدید سوریه ایفا کردند. این کشورها با موفقیت ایالات متحده را برای لغو تحریم‌ها زیر فشار قرار دادند.

حکام عرب خلیج فارس، علاوه بر منافع مشترک منطقه‌ای خود با الشرع، به دنبال سوریه‌ای عاری از جنگ داخلی هستند که بتواند میلیون‌ها پناهنده‌ای را که از این درگیری به کشورهای دیگر خاورمیانه گریخته‌اند، جذب کند.

کشورهای خلیج فارس می‌توانند از سوریه پسا جنگ از نظر دیپلماتیک و مالی حمایت کنند. با وجود این، آنها نمی‌توانند میراث جنگ طولانی و درگیری فرقه‌ای را نادیده بگیرند. حملات اسرائیل به خاک سوریه از زمان سقوط اسد و همچنین شیوع اخیر جنگ در استان السویدا در جنوب سوریه، شکنندگی مداوم دولت جدید سوریه و نگرانی‌های آن را درباره توانایی در مهار خشونت و مهاجرت در خارج از مرزها برجسته می‌کند.

۲- چالش سیاست‌های منطقه‌ای

سوریه مظهر چالش سیاسی گسترده‌تری است که کشورهای حوزه خلیج فارس با آن مواجه هستند. این کشورها با ثروت، قدرت نظامی و نفوذ روزافزون خود بر جهان عرب مسلط شده‌اند.

در نتیجه قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی میلیاردها دلار در تلاش برای نفوذ بر دولت‌ها و گروه‌ها در سراسر جهان سرمایه‌گذاری کرده‌اند. با وجود این، کشورهای حوزه خلیج فارس از نظر سیاسی چندپاره هستند. اگر رژیم‌های دموکراتیک در جای دیگری از جهان عرب ظهور کنند، این موضوع می‌تواند شهروندان خلیج فارس را به مطالبه دولت‌های منتخب در داخل کشورشان تشویق کند. دولت‌های عربی بیش از حد زورگو در خارج از خلیج فارس می‌توانند در برابر ناآرامی‌های مردمی و حتی جنگ داخلی آسیب‌پذیر باشند.

حمایت از دولت‌های نامحبوب منطقه‌ای می‌تواند به یکی از دو شیوه زیر برای رهبران عرب خلیج فارس نتیجه‌ معکوس داشته باشد:

نخست، این موضوع می‌تواند کشورهای خلیج فارس را به جنگ‌های طولانی و مخرب سوق دهد، همانطور که در مداخله نظامی ناموفق عربستان سعودی و امارات متحده عربی در یمن علیه حوثی‌ها اتفاق افتاد. 

دوم، می‌تواند باعث اختلاف میان کشورهای خلیج فارس شود، همانطور که در درگیری فعلی در سودان، جایی که عربستان سعودی و امارات متحده عربی از جناح‌های رقیب حمایت می‌کنند، مشاهده می‌شود.

۳- مسیر ایران

تعامل با ایران امکان دارد مستلزم ایجاد تعادلی ظریف به‌وسیله قطر و امارات باشد که از نظر جغرافیایی به تهران نزدیک‌تر هستند و روابط نسبتاً قوی‌تری دارند.

با توجه به این موضوع، کشورهای خلیج فارس شاید مخفیانه از کاهش قدرت نظامی ایران پس از جنگ اخیر اسرائیل علیه ایران و متحدانش مانند حزب الله لبنان استقبال کنند، در حالی که هم‌زمان از افزایش درگیری ایران و اسرائیل بیم دارند. اگر بی‌ثباتی در ایران افزایش یابد، آشفتگی ناشی از آن می‌تواند در سراسر منطقه گسترش یابد.

علاوه بر این، اگر آشفتگی نظامی، سیاسی و اقتصادی در ایران به پیدایش نظام سیاسی جدید منجر شود، می‌تواند کشورهای خلیج فارس را نگران کند، زیرا نه دولتی دموکراتیک با اکثریت مسلمان و نه نسخه‌ای افراطی‌تر از ملی‌گرایی در ایران برای پادشاهان همسایه خلیج فارس قابل قبول نخواهد بود.

تعامل با ایران امکان دارد مستلزم ایجاد تعادلی ظریف به‌وسیله قطر و امارات باشد که از نظر جغرافیایی به تهران نزدیک‌تر هستند

برعکس، ترس از اینکه بمباران ایران به‌وسیله اسرائیل و آمریکا تنها عزم این کشور را برای دنبال کردن برنامه هسته‌ای‌اش تقویت کند، رهبران خلیج فارس را نیز نگران کرده است.

۴- همزیستی با نیروی نظامی اسرائیل

اسرائیل، تنها رژیم مسلح به سلاح اتمی منطقه و قدرت نظامی مدت‌هاست کشورهای عربی خلیج فارس را با معضلات سیاسی عمیقی مواجه کرده است. چالش فعلی این است، چگونه میان خشم گسترده جهانی از جنگ اسرائیل علیه غزه (ازجمله میان شهروندان عرب خلیج فارس) و منافع راهبردی مشترک کشورهای خلیج فارس با اسرائیل تعادل برقرار کنند.

رهبران خلیج فارس با فشارهای داخلی و منطقه‌ای برای نشان دادن همبستگی با فلسطینیان و آرمان‌های آن‌ها برای تشکیل کشور مستقل روبرو هستند.

حکام خلیج فارس اهداف راهبردی مشترکی نیز با اسرائیل دارند. کشورهای خلیج فارس علاوه بر مخالفت با نفوذ ایران، روابط نظامی قوی با ایالات متحده، درست مانند اسرائیل دارند. این کشورها همچنین برای ارزش اقتصادی و امنیتی محصولات پیشرفته اسرائیلی، ازجمله نرم‌افزارهای مورد استفاده در جاسوسی و امنیت سایبری ارزش قائلند.

این موضوع به توضیح تصمیم امارات متحده عربی در سال ۲۰۱۹ برای پیوستن به فهرست کوتاه کشورهای عربی که روابط دیپلماتیک کامل با اسرائیل دارند، کمک می‌کند. حمله حماس به اسرائیل در سال ۲۰۲۳ با هدف جلوگیری از اقدام عربستان سعودی انجام شد.

در واقع، اقدامات علنی عربستان سعودی برای به رسمیت شناختن دیپلماتیک اسرائیل به دلیل حمله حماس و واکنش‌های جهانی پس از ویرانی‌های مداوم اسرائیل در غزه متوقف شد.

رهبران خلیج فارس هنوز هم امکان دارد بر این باور باشند عادی‌سازی روابط با اسرائیل برای چشم‌انداز اقتصادی بلندمدت منطقه مفید خواهد بود. بحرین و امارات متحده عربی، دو کشور عربی خلیج فارس که روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل حفظ کرده‌اند، روابط رسمی خود را تغییر نداده‌اند.

با وجود این، گسترش بیشتر روابط آشکار با اسرائیل و پذیرش سایر کشورهای خلیج فارس بدون تغییر واقعی در سیاست اسرائیل درقبال فلسطینیان در غزه و کرانه باختری بعید به نظر می‌آید.

این احتمال بلافاصله پس از حمله اسرائیل به قطر (نخستین باری بود که اسرائیل در داخل یک کشور خلیج فارس حمله‌ای انجام می‌داد) آشکارتر می‌شود. این اقدام، حتی اگر ظاهراً علیه حماس باشد، احتمالاً نه تنها تنش‌ها با قطر، بلکه فشار بر محاسبات کشورهای عربی خلیج فارس متحد اسرائیل را نیز افزایش می‌دهد.

مسیر پیچیده‌ پیش روی کشورهای عربی خلیج فارس

درقبال این چالش‌ها، واقعیتی گریزناپذیر را برای رهبران خلیج فارس برجسته می‌کند‌‌‌‌‌؛ اینکه آنها گروگان رویدادهایی خارج از کنترل خود هستند و منزوی کردن آنها از این واقعیت، نیازمند اتحاد منطقه‌ای است.

شورای همکاری خلیج فارس که تقریباً ۴۵ سال قدمت دارد، به‌طور خاص برای همین منظور تأسیس شد. گرچه این شورا همچنان موفق‌ترین سازمان منطقه‌ای در خاورمیانه است، اما همیشه مانع از اختلافات بزرگ نشده، همانطور که سال ۲۰۱۷ ائتلافی از کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی روابط خود را با قطر قطع و این کشور را محاصره کردند.

این اختلاف سال ۲۰۲۱ حل و فصل شد. از آن زمان، 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس همکاری نزدیک‌تری داشته‌اند. شکی نیست رقابت‌ها و اختلافات همچنان ادامه دارد. با وجود این، رهبران عرب خلیج فارس دریافته‌اند همکاری در مواجهه با چالش‌های بزرگ مفید است. 

پادشاهان خلیج فارس به دنبال حفظ جایگاه سیاسی داخلی بی‌رقیب خود و در عین حال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه و فراتر از آن هستند. با وجود این، حتی زمانی که رهبران خلیج فارس به دنبال غلبه بر چالش‌های منطقه هستند، این چالش‌ها همیشه حل نمی‌شوند.

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار